9 خرداد 1402
انتقال دانش
قابليت انتقالپذيري دانش و اطلاعات،
يک عامل تعيين کننده در ظرفيت سازمان براي نائل شدن به مزيت رقابتي پايدار است. موضوع
قابليت انتقال، هم در حوزههاي درون سازماني (بين واحدهاي وظيفهاي و سطوح مديريت) و هم
در حوزههاي بيرون سازماني (زنجيرهتامين، اتحاديههاي استراتژيک و سرمايهگذاري مشترک) کاربرد دارد.
عامل حياتي در جريان دانش در درون سازمان درک تمايز بين دانش ضمني و دانش صريح است.
تکنيکهايي وجود دارد که بوسيله
آن سازمان ميتواند دانش را انتقال دهد. بر طبق نظر نانسي ديکسون پنج نوع اصلي از انتقال/
تسهيم دانش در سازمان وجود دارد که شامل انتقال سريالي، انتقال نزديک، انتقال دور،
انتقال استراتژيک و انتقال خبره است. هر کدام از اينها بسته به اهداف، متدها و روشي
که بکار گرفته ميشوند، فرق دارند.
انتقال دانش
يک جنبه مهم از مديريت دانش است؛ زيرا دانش هنگامي که در يک سازماني کسب شد بايستي
در بين افراد و گروههاي ديگر سازمان به اشتراک گذاشته شود.
انتقال سریالی
نوعي از انتقال دانش است که دانش ضمني و صريحي
که در يک حوزه يا زمينه بدست آمده براي استفاده بعدي به حوزه يا زمينه ديگري انتقال
داده ميشود. در کل، اين حالت ميتواند براي تيمهاي کاري مناسب باشد.
يعني اينکه تيمها دانش مربوط به وظايف
اوليه را در محيطهاي مختلفي در زمانهاي بعدي بکار ميبرند. اين امر هم مستلزم دانش ضمني و هم دانش صريح است و
معمولاً مستلزم نشستهاي منظم، مشارکت بوسيله همه اعضاي تيم و تاًکيد بر نشستهاي کوتاه مدت است. اجماع
بر اين است که دانش يادگرفته شده در يک حوزه در حوزههاي ديگر کاربرد دارد.
انتقال نزدیک
اين نوع انتقال اساساً با ديگر اشکال انتقال
دانش متفاوت است؛ چرا که اين انتقال صرفاً شامل دانش صريح است و اطلاعات خاصي که يک
تيم براي انجام يک وظيفه لازم دارد به تيم ديگري که همان وظيفه را انجام ميدهد، انتقال داده ميشود. اين نوع از انتقال
عموماً براي وظايف روتين، تکراري و مشابه مناسبت بيشتري دارد. اغلب اين نوع از اطلاعات
توسط ابزارهاي الکترونيکي توزيع شده و به صورت صريح بوده و تا حدي خلاصه و دقيق است. براي مثال چنانچه
يک تيم در اداره مرکزي يک متد مربوط به نوعي از نصب ابزار را تکميل کرده باشد، اين
متدها و گامها را ميتوان به صورت الکترونيکي ضبط کرد (پست الکترونيکي، Pdf) و سپس به ديگر
ادارهها و تيمها در سرتاسر سازمان ارسال
کرد.
انتقال دور
بر تسهيم دانش بين تيمها در يک سازمان اشاره
دارد و اغلب ناشي از همکاري بين تيمها با استفاده از روشهاي رودررو يا ديگر روشها است. زيرا در اينجا
اطلاعات از نوع ضمني بوده و به آساني نميتوان آنها را ضبط کرده و انتقال داد. انتقال دور براي اطلاعاتي مناسب
است که ذاتاً غيرتکراري است. براي مثال اگر از اعضاي يک تيم خواسته شود که بر روي يک
پروژه منحصر به فرد کار کنند، آنها ممکن است از تيم ديگري که قبلاً بر روي پروژههاي مشابه پروژه خود کار
کردهاند کمک بگيرند، که در
اين صورت باعث تسهيم و مبادله اطلاعات و باعث ارائه راه حلهاي پايداري براي حل مسائل
ميشود.
انتقال استراتژیک
عبارت است از انتقال دانشي که بر کل سازمان اثرگذار
است. در اين نوع انتقال، هم دانش ضمني وجود دارد و هم دانش صريح و براي راه حلهايي مناسب است که غيرتکراري
بوده و در سطح بالاي سازمان قرار دارند؛ مانند دانش مورد نياز براي مديران سازمان و
اکتساب آن. اين نوع انتقال غالباً مستلزم شناسايي دانش کليدي براي مديران ارشد است
و سپس جمعآوري و تفسير اين نوع دانش بوسيله متخصصان دانش.
انتقال خبره
عبارت است از بدست آوردن دانش صريح از خبرگان
و متخصصان. اين حالت زماني اتفاق ميافتد که حجم پيچيدگي وظايف، خارج از توانايي دانشي اعضاي
تيم در سازمان باشد. در اين حالت به لحاظ اينکه شکل اطلاعات صريح است ميتوان آنرا از طريق ابزارهاي الکترونيکي
و شبکهها منتقل کرد و يا ميتوان اطلاعات را در تابلو
اعلانات قرار داد و از افراد متخصصي که پاسخ آنرا ميدانند، درخواست کمک کرد.
روش ديگر تسهيم و انتقال اطلاعات از طريق انجمنهاي خبرگي (Cop) است. در تعريفي از اين
واژه ميتوان گفت که «گروهي از افراد که به موضوعات و مسائلي خاص علاقهمند هستند و دانش و تخصص
خود را از طريق تعاملات مداوم در اين حوزههاي خاص عمق ميبخشند».